سفر وزیر خارجه به مسکو با محوریت جنگ اوکراین؛ چرا ماکرون از ایران در خواست میانجیگری کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۱۰۴۳۸
خبرگزاری آریا- امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه از ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران خواسته است در جنگ اوکراین میانجیگری کند.
خبرگزاری آریا امیرعبداللهیان، روز چهارشنبه در نشست خبری مشترک با سرگئی لاوروف، همتای روس خود گفت: «ایدههایی برای پایان جنگ اوکراین مطرح است. ما در مسئله اوکراین در خصوص مسائل انسانی نیز صحبت کردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرگزاری آریا به نقل از یورونیوز،حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در مسکو گفت که حامل پیام یکی از رهبران اروپایی درباره جنگ اوکراین بوده است.
همزمان محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری ایران در توییتی گفت: «یکی از روسای ارشد اروپای غربی از رئیسی درخواست کرده بود که برای میانجیگری جنگ در اروپا کمک کند. پس از مجموعهای از رایزنیها، یک ابتکار صلح در کنار یک پیام مهم توسط وزیر خارجه آقای امیرعبداللهیان به مسکو ارسال شد.»
امیر عبداللهیان:هدف اصلی از سفر به مسکو تلاش برای حل بحران اوکراین است
وزیر امور خارجه ایران نیز پیش از سفر به روسیه گفت: هدف اصلی از سفر به مسکو تلاش برای حل بحران اوکراین براساس درخواست به عمل آمده از جمهوری اسلامی ایران است.
حسین امیرعبداللهیان روز سهشنبه در خصوص اهدافش از سفر به روسیه اظهار کرد: هدف اصلی از سفر به مسکو تلاش برای حل بحران اوکراین براساس درخواست به عمل آمده از جمهوری اسلامی ایران است. برخی طرفهای غربی خواهان نقشآفرینی فعال تهران در این موضوع هستند.
درخواست مکرون از ایران برای میانجیگیری
به گزارش اسپوتنیک ،در حالی که رئیس جمهوری فرانسه می تواند مستقیم با کرملین تماس بگیرد و درباره راهکار های حل بحران اوکراین گفتگو کند اما شنیده ها حاکی از آن است که وی ترجیح داده از ایران بخواهد که به عنوان میانجی وارد میدان شود.
ایران به عنوان کشوری که هم با اوکراین و هم با روسیه روابط خوبی دارد از همان ابتدا هم بحث میانجی گری خود را مطرح کرد.
نکته قابل تامل در ماجرای اوکراین این است که دیگر بر کسی پوشیده نیست تصمیم درباره این بحران دست مردم اوکراین نیست بلکه دست آمریکا است و هر بار که بحث ایجاد راه حل برای بحران اوکراین مطرح می شود آمریکایی ها به زلنسکی دستور می دهند تا جنگ را شعله ور کند و طرح صلح را به هم بزند.
از سویی دیگر کشورهای اروپایی مانند فرانسه امروزه شدیدا در بحران اقتصادی فرو رفته اند و خود را در حال غرق شدن در باتلاق درگیری های آمریکا و روسیه می بینند و به همین دلیل مانند فردی که در دریا افتاده و به هر چیزی که امیدی برای بقا به او می دهد آویزان می شود، امروزه اروپایی ها به کمک ایران هم امیدوار می باشند.
درباره ایران هم باید گفت علیرغم تقاضای رئیس جمهوری فرانسه اما بعید به نظر می رسد آمریکایی ها وانگلیسی ها که ائتلاف انگلوساکسونی برای نابودی اتحادیه اروپا را تشکیل داده اند چنین میانجیگری ای را بپذیرند و به اوکراین اجازه ورود به چنین بحثی را بدهند.
به هر صورت ایران تلاش خود برای میانجی گری را انجام خواهد داد و روسیه هم همیشه اعلام کرده که راه دیپلماسی را ارجح می داند و به همین دلیل پیغام مکرون را دریافت خواهد کرد ولی مذاکره دو طرف دارد که یک طرف آن هنوز تکلیف اش با خودش هم معلوم نیست.
پتانسیل ایران یرای میانجیگیری در بحران اوکراین
جمهوری اسلامی ایران پتانسیل میانجیگری را دارد، ایران، حتی از آغاز عملیات ویژه در اوکراین بارها اعلام کرد. این حال، باید مثل ترکیه یک موضوع را درک کرد: در موضوع عملیات ویژه روسیه در اوکراین، مذاکره کنندگان هیچ چیز مثبتی در مورد وضعیت ارائه نمی دهند، گاهی اوقات، برعکس، می تواند تشدید شود. روسیه اهدافی را برای عملیات ویژه تعیین کرده است که باید بدون تأخیر به آنها عمل کند. بنابراین، مذاکره کنندگان نمی توانند بر روند آن تأثیر بگذارند یا آن را تغییر دهند.
امانوئل ماکرون از این نتیجه رسد که ایران یک کشور بسیار مهم و قابل توجه برای روسیه است، ایران یک شریک استراتژیک است. روابط جمهوری اسلامی و روسیه اخیراً بسیار محکم شده است و رئیس جمهور ماکرون احتمالاً فکر میکرد که به دلیل اینکه ایران برای روسیه کشوری معمولی نیست، ایران میتواند به نوعی به عنوان یک میانجی در مسئله اوکراین باشد. فقط باید درک کنید که اگرچه ایران سعی کرد تا جایی که ممکن است خود را به عنوان یک مذاکره کننده مثبت نشان دهد، اما در واقع ایران به عنوان یک تعدیل کننده در تاریخ مورد توجه قرار نگرفت.
شایان ذکر است که همین ترکیه به موضوع حل و فصل و میانجیگری بین روسیه و اوکراین علاقه نشان داد، اما اتفاق خاصی رخ نداد. از این رو، تلاش ماکرون، استیصال رئیس جمهور فرانسه به نظر می رسد که دیگر نمی داند برای حل این وضعیت به چه کسی مراجعه کند، خود اروپایی ها نتوانستند کاری انجام دهند اکنون رئیس جمهور فرانسه در تلاش است مسئولیت مذاکره را به کشورهای دیگر واگذار کند. رئیس جمهور ماکرون در در ماموریت میانجیگری خود به طرز بدی شکست خورد. ماکرون نمیتوانست کاری برای جلوگیری از ایجاد وضعیت با همان نیروگاه هستهای زاپوروژیه انجام دهد، حتی به این دلیل که او یکی از مهمترین اعضای ناتو و رئیس یک قدرت هستهای است. او می توانست برای جلوگیری از بروز این بحران تلاش کند. اما این اتفاق نیفتاد..
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: ایران روسیه اوکراین ماکرون حل بحران اوکراین جمهوری اسلامی جنگ اوکراین رئیس جمهوری رئیس جمهور برای حل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۱۰۴۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا جنگ آینده میتواند میان روسیه و چین باشد؟
احتمال درگیری میان مسکو و پکن در آینده هم بسیار بالاست: آسیای مرکزی و آینده سیبری نقاط مشاجرهاند و پکن بهآرامی نسبت به شرق روسیه ادعاهایی را مطرح میکند.
به گزارش اکوایران، چنین به نظر میآید که سیاست فعلی رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، یک نمایش قدرت است، اما در واقعیت، نشانۀ ضعف روسیه است. این کشور هیچ آیندهای ندارد و حمله به اوکراین هم این مسئله را تغییر نخواهد داد.
به نوشته رالف شولهمر برای وبگاه بروکسلسیگنال، نخست اینکه، برای اینکه روسیه آیندهای داشته باشد، نیازمند روسهای آینده است: میانگین نرخ باروری فعلی فدراسیون روسیه ۱.۸ به ازای هر زن است و به میزان قابل توجهی پایینتر از نرخ جایگزین ۲.۱ لازم برای پایدار نگه داشتن جمعیت است. اگر روسیه با یک افزایش فرزندآوری شدید مواجه نشود، تا سال ۲۰۶۰ یک چهارم جمعیتش را از دست خواهد داد، جریانی که به احتمال زیاد در اثر جنگ فعلی شتاب خواهد گرفت نه اینکه کندتر شود.
در حالی که کاهش نرخ تولد یک جریان جهانی است، روسیه با مشکل مضاعفی مواجه است: در هیچ کشور دیگری امید به زندگی میان مردان و زنان اینقدر فاصله ندارد. میانگین امید به زندگی مردان روس کمتر از ۶۴ سال است، در حالی که انتظار میرود زنان روس تا حدود ۷۷ سال عمر کنند. اعتیاد به الکل شدید و سوءمصرف مواد مخدر در میان مردان به مرگهای زودرس منتهی میشود، اتفاقی که با بدتر شدن شیوع سوءمصرف هروئین و نرخ ابتلا به اچآیوی بدتر میشود، نرخهایی که در بعضی مناطق به سطوحی میرسد که معمولاً در کشورهای آفریقایی دیده میشود.
جنگ و ساختار جمعیتشناسی که در آن مواد مخدر، اچآیوی و فقر تلفات زیادی را به جمعیتی تحمیل میکند، پیوسته دلیلی را به جوانان میدهد که به کشورشان پشت کنند. اگرچه جنگ خروج جوانان روس را دشوارتر میکند، فرار مغزها امری واقعی است و این مشکل در سالهای آینده بزرگتر خواهد شد.
بهعلاوه، اتحاد پرسروصدای میان مسکو و پکن از آنچه به نظر میرسد متفاوتتر است: بدون تردید، از لحاظ جمعیتشناختی، روسیه و چین زوج بسیار مناسبی برای یک آژانس زوجیابی ژئوپلتیک خواهند بود: پسران مادر روسیه دارند تمام میشوند و در چین به ازای هر ۱۲۰ مرد، فقط ۱۰۰ زن وجود دارد.
با این همه، علاوه بر این، احتمال درگیری میان این دو کشور هم بسیار بالاست: آسیای مرکزی و آینده سیبری نقاط مشاجرهاند و پکن بهآرامی نسبت به شرق روسیه ادعاهایی را مطرح میکند. برای مثال، در سال ۲۰۲۳، نقشههای تازۀ دولتی برای شهرها و مناطق روسی از اسامی چینی استفاده کرد. از ولادیوستوک، شهری فقیر در کرانۀ اقیانوس آرام، با نام چینی هایشِنوای یاد میشود.
علیرغم تمام حرکات دوستانه در ملاء عام، رقابت شدیدی میان مسکو و پکن برای به دست آوردن امنیت کشورهای آسیای مرکزی مانند قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان وجود دارد. روز به روز اتکای روسیه و چین به ثروت منابع این کشورها بیشتر میشود. در حال حاضر، پکن از جنگ اوکراین سود میبرد: هر چه پوتین بیشتر بر ایالات متحده و اروپا متمرکز شود، اتکای روسیه به چین بیشتر خواهد شد، چیزی که شی جینپینگ میتواند آن را به سازشهای روسیه در آسیای مرکزی و دیگر جاها تبدیل کند.
مشکل دیگر، آیندۀ سیبری است. در زمان نگارش، موج فزایندۀ مهاجرت از چین به سرزمین داخلی روسیه در حال وقوع است و نمیتوان این مسئله را منکر شد که در زمانی، الحاق ضمنی میتواند به الحاق واقعی تبدیل شود.
اگرچه در حال حاضر محتاطانه از این موضوع پرهیز میشود، ناسیونالیستهای روس متوجه استعمار خزنده در شرق کوهستان اورال شدهاند. اگر پکن این مسئله را از کتاب بازی مسکو یاد بگیرد و به «افراد نیازمند محافظت» در سیبری پاسپورت چینی بدهد، روسیه دقیقاًقربانی سیاستی خواهد شد که خودش در اوکراین انجام میدهد.
در شرایط کنونی، شاید همکاری پکن و مسکو منطقی باشد. اما در بلند مدت، اتحاد میان این دو قدرت روز به روز دشوارتر خواهد شد.
خود چین از اتحاد با روسیه کمتر سود میبرد تا از نزاعی بلند مدت بین پوتین و غرب، چیزی که حتی پوتین هم باید در جایی متوجهاش شود. تا زمانی که روسیه برای چین مفید است، حمایت ادامه پیدا خواهد کرد، چون حزب کمونیست چین به خوبی میداند که تغییر قدرت به سودش است.
در تمام اینها فرصت بالقوهای برای سیاست خارجی اروپا وجود دارد: روسیه نمیتواند از پس هزینههای درگیری در شرق و غرب بربیاید و شرقِ سرشار از منابع از لحاظ استراتژیک بسیار مهمتر از شرق اوکراین است.
بهعلاوه، استراتژیستهای مسکو باید بدانند که حتی با گسترش اتحادیۀ اروپا و ناتو به سمت شرق، خطر سیاست خارجی تخاصمی چین بسیار بالاتر از تخاصم بالقوۀ بروکسل یا واشنگتن است. برای تلاش برای حل درگیری اوکراین در پرتو مشکلات استراتژیک روسیه، میتوانند پوتین را مجبور کنند پای میز مذاکره بنشیند.
پروپاگاندای مسکو میتواند به تحریک علیه غرب ادامه دهد، اما آیندۀ روسیه در جبهۀ اقتصاد و جمعیتشناختی مشخص میشود نه در دونباس. اتحادیۀ اروپا در موقعیت خوبی قرار خواهد داشت تا این نقاط ضعف را برجسته کند و در عین کاویدن شیوههای پرداختن به آنها، خواهان سازش در اوکراین شود.